نمیدونم چرا اینقدر حالم یه جوری گرفتس ، یه اشکی پشت چش ، منتظره بریزه بیرون ، دلم گرفته ، نمیدونم چمه ، نه نزدیک مه ، نه چیز خاصی شده ، بی حوصله ام ، دلم تنگه ، خدا را شکر که دلم برای کس خاصی تنگ نیست ، یا اینکه آدم خاصی موجب دلتنگیم نشده ،انگار رنگ دلم طوسی شده ، دچار درماندگی آموخته شده شدم ، شایدم نشدم ، نمیدونم . درخواست وام پنجاه تومنی دادم ، امروز کارشناس بانک اومده اینجا تا امضای ضامنین را بگیره ، دلم شور میزنه ، خسته ام از خودم از سرنوشتم بی هیچ دلیلی بی حوصله ام بانو...
جانان هرگز نمی آید .
طلایی و دست شکسته
، ,دلم ,خاصی ,ام ,نمیدونم ,بی ,، دلم ,، نمیدونم ,حوصله ام ,، نه ,بی حوصله
درباره این سایت